کسب و کار زمانی که تصمیم بر راهاندازی آن میکنید، مواردی بسیار وجود دارند که بایستی برای موفقیت انجامشان دهید. تعیین هدف، پیدا کردن مواردی که شما را از رقبا متمایز میکنند و تمرکز بر آنان و در صدد تقویتشان برآمدن، ایجاد استراتژی جهت برقراری ارتباط با مخاطب و موارد از این قبیل. اما در این بین یک عنصر وجود دارد که برای رسیدنتان به موفقیت در بازار عنصری ضروری نیست و آن محصول است.
حتی بدون داشتن محصول هم می شود با رقبا رقابت کرد به عنوان مثال، شرکتهای مشاوره، طراحی و موارد اینگونه هیچ محصولی ندارند اما در عین حال هر یک میتوانند به موفقیت برسند و کما این که موارد بسیاری را هم من و هم شما دیدهایم که توانستهاند به موفقیت دست یابند.
اما این سخن به معنای آن نیست که این کار آسان است و هیچ زمان نیز نمیتوان چنین چیزی گفت. در پیشِ روی یک کسب و کارِ بدون محصول چالشهای بسیاری وجود دارند که بایستی برای رسیدن به موفقیت یک به یک از آنها عبور کرد.
نکاتی در خصوص کسب و کار بدون محصول:
[one-third]
لیست بیلبوردهای شهر تهران
[/one-third]
نکتهی اول
در آغاز کار همان ارائهی محصولات به جای خدمات میتواند بسیار مفید باشد و لااقل این سود را دارد که نیازی به سرمایهگذاریای هنگفت جهت تهیهی محصول نیست. در این مرحله بایستی به این پرسش بپردازید که شما چه کاری را میتوانید بهتر از هر کس دیگر انجام دهید؟ آن کار را پیدا کرده و انجاماش دهید و مطمئن باشید که دست آخر کسانی پیدا میشوند که بابت کار یا کارهای شما پول پرداخت کنند.
مثلاً آیا بخش بزرگی از زمانتان را صرف گشت و گذار در اینستاگرام، توییتر، فیسبوک، پینترست و سایر شبکههای اجتماعی میکنید؟ خب خیلی راحت میتوانید به عنوان یک بازاریاب شبکههای اجتماعی فعالیت کنید. یا مثلاً آیا فکر میکنید خوب مینویسید؟ خب خیلی راحت میتوانید به عنوان یک نویسنده محتوا برای سایتها و وبلاگهای مختلف کار کنید.
یا مثلاً آیا فکر میکنید فروشندهی خوبی هستید؟ به برندهای مختلف جهت همکاری پیشنهاد دهید و مطمئن باشید که دست آخر یکی از آنها قبول خواهد کرد.
تنها موردی که باید حتماً در ذهن خود داشته باشید این است که در دنیای ما برای هر چیزی، یا بهتر است بگویم برای هر خدمتی، بازار وجود دارد و محال است که شما کاری بتوانید انجام دهید و دست اخر کسی که مایل به خرید خدمتِ شما باشد پیدا نشود.
همچنین در همین راستا، و با توجه به آن که زمانِ زیادی به عنوان کسی که یک کسب و کار بدون محصول را راه انداخته دارید، میتوانید مستقیم و غیر مستقیم کارهایی انجام دهید که به تدریج به کسی تبدیل شوید که خیلیها او را میشناسند و با کارش آشنا هستند.
نکتهی دوم
نکتهای دیگر که در کسب و کار بدون محصول می تواند به کارتان بیاید این است که باید بر روی برند خود تمرکز کنید. شما محصولی ندارید و در نتیجه باید تمامی تمرکزتان بر روی برندتان یا در کل نام خودتان به عنوان برند باشد. بنابراین ویدئو بسازید، وبلاگ طراحی کنید، در شبکههای اجتماعی برای خود تبلیغ کنید و در کل مواردی که در افزایش آگاهی مردم نسبت به شما یا نام برندتان مفید اند را انجام دهید.
نکتهی سوم
موردی دیگر که باید روی آن تمرکز کنید طراحی و ساخت محصول یا محصولات دیجیتال است. این محصولات، از کتابهای الکترونیکی گرفته تا وبینارها، نیازی به سرمایهی آنچنانی ندارند اما در عین حال میتوانند ابزارهایی سودآور برای کسب و کار شما باشند.
یک مثال: Amy Porterfield نمونهی بارز شخصی است که توانسته از راه تولید محصولات دیجیتال هم موجب تبلیغ کسب و کار خود شود و هم آن که درآمدی بسیار به جیب زند. او در ابتدا پکیجهایی را جهت آموزش کسب و کار آنلاین ارائه داد و پس از آن که دید این پکیجها موفق عمل کردهاند به تعداد انبوه تولیدشان کرد و توانست به درآمدی ۷ رقمی دست پیدا کند.
نکتهی چهارم
نکتهی چهارم استفاده از موردی است که به آن بازاریابی وابسته گفته میشود. یکی از مواردی که میتواند در آغاز راه کسب و کار بدون محصولتان مفید باشد ترویج و تبلیغ محصول یا محصولات شخصی دیگر است. در واقع شما در کسب و کارتان به دو چیز مهم نیاز دارید: یکی درآمد و دیگری مخاطب؛ و جالب آن که به هر دوی این موارد میتوانید از طریق همین تبلیغ محصول شخصی دیگر دست پیدا کنید.
اجازه دهید باز هم مثال خانم Porterfield را بزنم. او در ابتدای کار خود در مدرسهی B، که مدرسهای مختصِ آموزش کارآفرینی آنلاین بود، شرکت کرد و فارغ التحصیل شد. پس از آن او به مثابهی یک رابط عمل کرد و درصدد برآمد که برای مدرسه B بازاریابی وابسته یا همان بازاریابی رابطهای را انجام دهد. چه کاری انجام داد؟ شروع به بازاریابی دورهی آموزش کارآفرینی مدرسهی B در میان مخاطبان خود کرد. این حرکت سودهای بسیاری برای شخصِ او به همراه داشت.
اولاً نام برند او متصل به برند مدرسهی B، که از شهرتی نسبتاً زیاد برخوردار بود، شد. ثانیاً این کار برای او درآمدی بسیار داشت (میدانید که رابطهها ۵۰ درصد از هر فروش کمیسیون دریافت میکنند) و ثالثاً او توانست با ارتباط برقرار کردن با مشتریان مدرسهی B، آنها را به مشتریان خود نیز تبدیل کند.
بنابراین برای شما که کسب و کارتان بدون محصول است باید به دنبال شخص یا برندی که دارای محصول است باشید و در جوار آن به بازاریابی بپردازید.
سخن آخر
میبینید که راه اندازی یک کسب و کار بدون محصول در عین آن که ممکن است دشوار باشد امکان موفقیت نیز دارد. آیا شما هم در این راستا، راهکاری دارید که با ما درمیان بگذارید؟